گناه... گناهی بدترازین نیست که دری را به روی دستی که آن را میکوبد نگشائی بلائی که بادتاراجگربه روزپائیز می آوردتاوان ناامید کردن بلبل ازباغ پر گ ل ی ا س ت که بلبل عاشق عاشقانه به آن عشق میورزیده
سمفونی برگها: پائیزدیگری درخم راهست.درین فصل اگرچون من چنین بیشه ای یافتی به پشت بخواب چشمانت راببندوبه سموفونی برگها که ازوزش باددربرگهاایجاد میشود گوش بسپار