فروزان
چهارشنبه 18 فروردینماه سال 1389 ساعت 02:36 ق.ظ
کاش ماهی سرخی بودم همه تنم پراز پولک سرخ بود در تشت فروشنده دوره گرد می رقصیدم تا که یک کودک لجباز و شرور مرا می خرید می انداخت در تنگ بلور و هر روزبه من می نگریست دمم را باله سرخم را و من لذت می بردم آب میخوردم واز گوش بیرون می دادم با هر خوردن آب باز آب می گفتم دوست داشتم ماهی بودم ماهی شب عیدبودم کاش در تنگ بلوری بودم
کاش ماهی سرخی بودم
همه تنم پراز پولک سرخ بود
در تشت فروشنده دوره گرد می رقصیدم
تا که یک کودک لجباز و شرور
مرا می خرید
می انداخت در تنگ بلور
و هر روزبه من می نگریست
دمم را
باله سرخم را
و من لذت می بردم
آب میخوردم واز گوش بیرون می دادم
با هر خوردن آب باز آب می گفتم
دوست داشتم ماهی بودم
ماهی شب عیدبودم
کاش در تنگ بلوری بودم
زیباست