خورشید

عکس های دیدنی

خورشید

عکس های دیدنی

چای

نظرات 3 + ارسال نظر
بیتا یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 11:46 ق.ظ

چای آتیشی توی پاییز از دست خورشید
عجب کیفی داره

نوش جان بیا بریم برات درس کنم
با ادب واحترام

niloufar چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:08 ب.ظ http://www.blueboat.blogsky.com

کاش لحظه ها رو دریابیم تا حسرت از دست دادنشون، غصه دار مون نکنه
movafagh bashi

سلام دوست خوبم
سژاسگزارم
باادب

پروانه چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 02:23 ب.ظ

چای می آوری چای سبز
چای شرجی اواسط خاطره
چای مه کرده ی کبوتران شمال
تمام دیشب
قرار بود سر روی شانه ی هلال ماه بگذاری
و با صدای بلند سکوت کنی
تمام دیشب
داشتم آخرین دکمه ی پیراهن ماه را به شب می دوختم
تمام دیشب
نبودن تو را با چراغ می گفتم
تمام دیشب
هیچ کس صدای گریه ی باد را نشنید
آه ، ستاره ، ستاره ، ستاره
کاش اندازه ی یک سلام ساده
یک ایینه ی کوچک پیش پا افتاده
دوستم داشتی
اما مگر می شود
هیچ پنجره ای قبل از دیوار متولد نمی شود
هیچ مریم و اناری قبل از غروب
حالا می خواهم ابتدای هر اذان
برایت شعر اول وقت بگویم
برایت از دوشنبه های اتفاق
از عصر های مرده
از کبوتران سکوت علاقه
از کوچه های پر رنگ پر از طعم چای و خاطره
هیچ کس جز تو لای خواب باران
از این کوچه ی نارنجی
که ته بن بست آسمانش خانه ی من است
عبور نکرده
که رنگ نارنج و خاطره بگیرد
و تو بیشتر از تمام کوچه های تنگ کاغذی
بن بستی
و دست های بن بست ساده ات
گاهی عجب اهل پرنده می شود
اهل پیله
اهل پروانه
دست هایت پیش از تولد باران
آسمانی شدند
دست هایت پیش از تولد سبز
نت های پر بسته ی کبوتران را می نواختند
و دست هایت
و دست هایت
که گفته ای نباید این دست ها را آزار داد
نباید بوسید
نباید عاشق بود
تو از هر آسمانی که گمان کنی
ابری تر و بلندتری
به ارتفاع که رسیدم یادم افتاد
که اتفاق حتی از پیاله ی آب هم می افتد
به ارتفاع که رسیدم
آسمان افتاد
تو به پیراهنم آمدی
و
عاشق شدم

شعر بسیار زیبائی بود
ممنون
دست بوسم
باادب واحترام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد