خاطره های رنگین

 

 

خاطره های رنگین

بیانائی همچون سایه ام ازمن دورنشو،به سوی من بیا.میخی راکه به دیواراتاقم کوبیده بودم که لباسهایت راازآنهاآویزان میکردی حالابرایم محورهزاران خاطره‌ی رنگین است که زندگیم حول آن میچرخد.هرلحظه بوی خوش ِخوی ونفس ِگرمت همراه یاد ِخوش ِلمس ِمنحنی های جادوئی تن طنازت،سایه وارازذهنم میگذرد.