خورشید

عکس های دیدنی

خورشید

عکس های دیدنی

دستان لرزان عشق!

             

دستان ِلرزان عشق!

نائی ِمن،آری حقیقتی هست،حقیقتی بایدباشددرکنه ونهفت ِپیوند ِانسان وهستی وگرنه من چگونه میتوانستم هرصبحدمی بوی خوش نفس های توراازحنجره‌ی نسیم روی گونه‌ی خودحس کنم؟یاتوچگونه میتوانستی قصه های پرازرنج مراازدستان ِبادهای پریشان ِگردهرزه بگیری؟آری حقیقتی هست،حقیقتی بایدباشدنائی،درکنه ونهفت ِپیوند ِانسان وهستی.جیب هایمان رابنگر،جیبها نزدیک ترین جانپناه ِدستان لرزان ِلرزیده اززلزله های شورانگیز عشقند!خوش باوری نیست اگرباورکنیم که دستانمان هنوزمشت ِدلمان را زیراینهمه نگاه غریب وکنجاوودریده وانکرده است؟

 

نظرات 1 + ارسال نظر
بیتا شنبه 29 تیر‌ماه سال 1387 ساعت 05:04 ب.ظ

سلام ژانوس عزیز و محترم
۱-همیشه دست من برای آغوش کشیدن خوبی ها کوتاه می ماند و در باغ خیزران خوب هم هر پست یک بار می توانم بیایم و نمی دانم این مشکل از کجاست
اما اگر ازدر هم راهم ندهند از دیوار به خانه تان می آیم

۲-نمیدانیددل خانه ی همسایه از اینکه سپیدار بلند بر آن سرک می کشد چگونه می لرزد و چگونه همیشه به انتظار باد می ماند تا شاهد رقص آزاد ترین سپیدار دنیا باشد.

۳-حیفم می آید تا خانه ی خورشید بیایم و نانوشته بروم

مشتت را باز کن
و دلت را چونان قاصدکی که زمستان گذشته به باد سپردی
به دست همه ی طوفان های دنیا بده
من قول می دهم
اگر همه ی نگاه های غریب و کنجکاو با
سهمگین ترین طوفان ها هم هماهنگ شوند
ما به پشتوانه ی عشق در زیر آفتاب لم می دهیم
دست در دست هم

واین بود استارت آن سه نفس!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد